۹ شهریور ۱۳۸۸

سیاست های شتر مرغی کمشنری عالی سازمان ملل درامور پناهنده گان برابر آواره گان افغانی دریونان


مهاجرت تنها یک کلمه است، امااگربخواهی آنراشرح دهی دنیایی ازغم وتراژدی جلوی چشمانت سبزمیشود، شاید برای بعضی کسانی که ازاین شهد زهرآگین ننوشیده باشد معنی خاص نداشته باشد، زیرا واقعیت درد ازاین کلمه را وقتی میتوان لمس واحساس که خود این پدیده را به تجربه گرفته باشد. آنگاه است که دیگرهمه چیزرنگش را ازدست میدهدوشخص دیگرحتا جرئت وتوان گفتن ازآن را نخواهد داشت. مهاجرت دربعضی موارد حتاهویت انسان را میرباید وازاو یک کالایی میسازد قابل عرضه دربازار های بین المللی. کالایی که هویت خاصی هم ندارد وهرکسی میتواند به ساده ازآن استفاده ی سوء نماید. ولی تاثیرات مهاجرت بالای همه ی انسانها یکسان نیست، زیرا دراین دنیای کثیف وپرهیاهو، درهرجایی با انسان مهاجر وآواره به گونه های مختلف برخورد میشود؛ وقتی به عنوان یک خانه بدوش وپناهجووارد یک کشورشوی اول به اصلیت وکشورت نگاه میشود ومیبیند آیااگر مورد تحقیر، توهین وخشونت واقع شوی، آیاکسی است که به دادت برسد یانه؟ وای به حالت که بی کس باشی، دراین صورت دیگر تو حتا انسان شمرده نمیشوی، اگرهم شمرده شوی دسته دوم وسوم وبالاخره بی ارزش هستی. افغانستان شاید به لحاظ سی سال جنگ دوام دار آنهم به خاطرمنفعت بعضی کشورهای بزرگ جهان وبربادی همه نظامهای اجتماعی، اقتصادی وفرهنگی اولین کشورمهاجرخیزجهان باشد، اما تنها کشورمهاجرخیزنیست، هرکشوربه هرنحوی مهاجردارد حتا کشوربزرگ مثل امریکا، چون انسانها به دلایل مختلف مجبورمیشوند خانه وکاشانه اش را ترک گفته وبه دیار دیگری سکونت اختیارکند. مهاجرت را نمیشود انکارکرد ونمیشود جلوی آنرابست به همین دلیل کمشنری عالی سازمان ملل درامورپناهنده گان تشکیل شده است، واین ارگان تنها محل امن برای کسانی شمرده میشود که حتا درکشوردوم نیزامنیت وآزادی برایشان وجود نداشته باشد. وظیفه ی این ارگان اینست که دراسرع وقت برای کسانیکه مهاجروآواره اند، نظربه شرایط وقوانین بین المللی برای آنها جای بود وباش وزندگی را فراهم سازد، سرویس دهی این ارگان مانند نامش باید مستثنا ازهمه ی مسائل دینی، نژادی ومنطقوی باشد البته این شاید تنها روی کاغذ نوشته شده باشد چون برخورد این ارگان نسبت به مهاجرین افغانی بسیار فرق دارد.
مهاجرافغانی باآنکه باید روزها وهفته ها جلوی دفتر این سازمان باید منتظر بمانند تامگر دفترداری رحم کند وبه او فرصت درخواستش را تسلیم کند،که آنهم بدون جواب میماند وآبی ازآب تکان نمی خورد. مهاجر وپناهنده ی افغانی نظر به میثاق ها وتعهدات بین المللی ومهاجرت با درنظرگرفتن واوضاع کشورشان، همه واجد شرایط پناهندگی هستند وقویترین دلایل را نظربه درخواست شان دارند زیرا،این مردم سی سال است زهر تلخ آوارگی را مینوشند، تادنیا درامان باشد، مردم افغانستان قربانی سیاست های اقتصادی وکاپیتالیزم جهانی است، افغانستان به عنوان اولین لوکیشن قدرت نمایی بین المللی سی سال است لگد مال میشود، میسوزد و ویران میشود تاغرب وشرق احساس کامل امنیت اقتصادی واجتماعی داشته باشد.
مردم افغانستان فقط سرنوشتشان مردن است وفرقی نمیکند ازگرسنگی باشد، توسط تروریست وطالب باشد یا زیربمباردمان وامتحان سلاحهای مدرن اروپا، امریکا وغیره ویاهم برای پناه جستن درمرزها. شرایط حاکم درافغانستان این کشوررا به اولین کشورمهاجرخیزدردنیا تبدیل کرده وهمه روزه ده ها نفربه خاطرحفظ جانشان راهی کشورهای دیگرمیشوند وسعی میکنند زندگی برباد رفته ی شان را درخارج ازمرزهای وطن جستجو کنند. ایکاش خروج اززیربمباردمان وآتش جنگ پایان کارباشد. درقدم اول خارج شدن ازمرزهای افغانستان کار دشواریست، درقدم دوم همسایه افغانستان مانند ایران وپاکستان که فکرمیشود نظربه احترام همسایگی نخستین پناه برای این آواره گان باشند هرکدام به نحوی، تبدیل به جهنمی تمام عیار برای افغانی ها شده اند. این کشورها نظربه سیاست های ضد افغانی که دارند کوشش میکنند بافشار آوردن روی مهاجرین افغانی، ماهی دلخواه شانرا ازآب غلیظ شده درآنسوی مرزها به دست آورند.
درشرایط کنونی مهاجرافغان باید به محض رسیدن به ایران وپاکستان مخفیانه ازآنجا به سوی دیگرکشورها خارج شوند وگرنه به سرنوشت بسیار بدی مواجه خواهند شد. من ازاین منکرنیستم که روزگاری این دوکشوربه خاطر منافع وشرایطی ازبزرگترین میزبانان افغانستانی ها شمرده میشد ولی سال قبل شاهد بودیم خانواده های که ازایران درزمستان سال 2007 دیپورت گردیدند باچه وضعی به افغانستان رسیدند؛ ماشاهد بودیم که اطفال مهاجردربغل های مادران شان ازسرما یخ بستند وکسانی هم که زنده به هرات رسیده بودند تاآخرعمر باید معیوب وخانه نشین باشند. حال تنها امید آواره ی افغانستانی اروپا ست، جایی که فکرمیکنند باشعارهای آزادی، دموکراسی وحقوق بشر؛ شاید بهشتی باشد برای انسانهای بی پناه، ودروازه این بهشت هم کشوریست بنام یونان، باتاریخ وپیشینه بسیار طولانی وپهناور، روزگاری مهد تمدن وفلسفه برای بشریت وشاید هم ازاولین کشورهایی که دموکراسی وعدالت را به جهانیان عرضه داشته است. مهاجرافغانی باگذشتاندن مسیری نزدیک به هفت هزارکیلومتروپشت سرگذاشتن هزاران خطروتهدید درمرزهای ایران وترکیه، بالاخره زنده گی شانرا کف دست گذاشته ازتنگه ازمیرترکیه اولین مسافرت خطرناک دریایی شانرا بسوی جزیره ی Mitilene آغازسفرهیجانیست ازشوق زیرا فکرمیکنند درآن طرف ساحل اروپاخواهد بود. اروپایی که اگربه تبلیغات هایش نگاه شود ازنظرهرآسیایی بهشت جلوه خواهد کرد. قایق های بادی باسرنشین های ازحال رفته به ساحل میرسند دیگر آنها به بهشت حقوق بشررسیده اند، ایکاش اینطور می بود. اینجا قصاب خانه ی انسان است برای همه خارجی های مهاجر وبه خصوص افغانی.
امروزجوانی را دیدم که به تازگی ازشهرمیتیلینی برگشته بود او رضا احمدی نام دارد وچندین سال است به خاطرگذشتن ازیونان گروگان مانده است. ازرضااحمدی پرسیدم وضعیت آنجا چگونه بود؟ او میگوید من برای شرکت دریک سیمینار که ازطرف بعضی موسسات خیریه اروپایی درمورد وضعیت فاجعه آمیزمهاجرین دربندر میتلینی برگزار شده بود به آنجارفته بودم. وضعیت برایم خیلی تکان دهنده بود من با یک گروپ ازمحققین حقوق بشربه کمپهای سربسته ی آنجا نیزرفتم واقعن وحشت آوربود، برخورد پلیس بندر کاملا وحشیانه است وکسانی که درکمپ بودند کاملا روانی هستند، آثار خشونت دربدن آنها طوریست که گویی اسرای جنگی هستند وشاید اسیران جنگی نیزآنگونه نباشند. سالون های سربسته که یک دستشویی دروسط دارند آنهم کاملا درفضای باز، اول کسی جرئت رفتن به دست شویی ندارد، چون همه دور وبرش اورا میبینند دوما تعفن به اندازه شدید است که پیش ازرفتن به آنجا انسان خفه میشود. حدود 160 نفرافغانی دریکی ازاین صالون نگهداری میشوند که اگربه وضعیت آنها رسیده گی نشوند فاجعه بارخواهد بود زیرا اکثرآنها کودکان زیرسن 18 سال هستند، ازحقوق بشروقوانین بین المللی هم خبری نیست همه ی دنیا ازاین وضعیت باخبرهستند ولی متاسفانه هیچ کسی اقدامی نمیکند.
سیاست UNHCR نیزدرقبال مهاجرین کاملا شترمرغی می باشد. وقتی به دفترآنها مراجعه کنی برایت آدرس های مختلف را میدهد که گویا بامراجعه به آنجا ها مشکل حل خواهد. درماه فبروری سال جاری باگروهی ازوکلا، خبرنگاران وداکتران بدون مرزبه شهرپاترا رفته بودم ودرآنجا با حدود سی وپنج نفرازپناهنده گان افغانی که ازبندرهای مختلف ایتالیا دیپورت شده بود مصاحبه وکیس های آنان را بایک شکایت نامه ی رسمی به بخش حقوق بشراتحادیه اروپا فرستادیم که خوشبختانه مورد قبول واقع شد ولی تاحال به دلیل بروکراسی زیادی که دراین اتحادیه وجود دارد برای جابجایی آنها تصمیم گرفته نشده است. آنها بلافاصله ازقبولی این شکایت نامه وکیسها برای این تعداد برگه های موقتی را صادرنمودند که درآن وبرگه به پولیس یونان دستورداده شده که به این اشخاص کاری نداشته باشند. امروزخواستم این افراد را ببینم ولی متاسفانه شنیدم عده زیادی ازآنها باداشتن همین برگه ها مستقیمن به افغانستان رد مرز شده اند وعده ی هم به جرم داشتن همین برگه به زندان هستند. به فکرافتادم که وقتی دولت یونان حتا قوانین اتحادیه اروپا را قبول نداشته باشد دیگرچی ارگانی میتواند ازاین دولت بازپرسی نماید. زیرا اگرپلیس یونان واقعن بی سواد باشد حد اقل لوگوی اتحادیه اروپا را میشناسد ودیگراینکه روی هرکدام این برگه آدرس امیل، شماره تلفن وفاکس این اتحادیه نیزدرج شده است تا پلیس درصورت که به آن برگه ها شک کند میتواند بامسئولین این اتحادیه مستقیمن درتماس شوند، مشکل اینجاست که یونان حتا قوانین اتحادیه اروپا را به رسمیت نشناخته وبه آن تن نمیدهد. به همین خاطر باخانم Alessandra Ballerini وکیل این افراد دراتحادیه اروپا درتماس شدم او نیزبرایم همه ی این قانون شکنی های یونان را تصدیق میکند وادعا دارد که دوماه قبل زمانی که گمان میرفت این سی وپنج نفرازطرف پلیس یونان رد مرزشوند ازدفتر UNHCR درآتن تقاضای کمک اضطراری نموده ولیست همه ی آنهارا به این دفتر ارسال داشته است ولی متاسفانه این ارگان بین المللی نیزوقتی بامراجعه این افراد هیچ همکاری باآنها ننموده وبه این افراد گفته است که ازمسئله ی ریکورس کیس آنها به اتحادیه اروپا خبرندارند وهمچنان درمورد اصلیت این برگه ها شک دارند. دراین صورت هیچ کاری نمیشود کرد.
دراخیرباید گفت که تنها پلیس یونان درمورد وضعیت فجیع افغانی ها دریونان مقصرنیست بلکه کمشنری عالی سازمان ملل متحد دراین کشور نیزبا سیاست های شترمرغی اش به مشکلات آنها افزوده است. زیرا تمام موسسات وسازمانهای خیریه بادیدن این وضعیت فجیع گزارش مفصلی را به این سازمان فرستاده وازآنها درمورد این مهاجرین تقاضای کمک نموده اند ، کمشنری عالی سازمان ملل درامورپناهنده گان هیچ مسئولیتی احساس نمیکنند وهیچ درکی ندارد. کارآنها درمدت یک سال فقط دادن یک گزارش سالانه به مرکز است که آنرا نیزازبعضی رسانه ها جمع آوری مینمایند. من ازهمه ی انسانهای آزاده دراروپا ومخصوصا ازهموطنانم درکشورهای مختلف اروپایی میخواهم باتجمع درمقابل نمایند ه گی های سازمان ملل ازاین برخورد نماینده گی این سازمان دریونان جدا انتقاد نموده وازریاست این سازمان بخواهند دراین مورد اقدامات جدی نمایند.

۸ شهریور ۱۳۸۸

حمله وحشیانه پولیس يونان و گروه فاشیستی نازيسکین به آوارگان افغانستان


چند روزیست به شهرآتن کشوریونان آمده ام ومیخواهم ازوضعیت بد مهاجرین افغانی گزارشی را تهیه نمایم . ولی وضعیت طوریست که حتا نمیتوانم با احساس امنیت کامل ازخانه خارج شوم. روز اول که اینجا رسیدم یک خبرنگار آمریکایی که میخواست با آوارگان افغانی درپارکی بنام (ATHIKI) درمرکزشهرآتن مصاحبه کند، توسط پلیس لت وکوب گردیده وهمه وسایل خبرنگاری اش شکستانده شد. اودرحالی ازسروصورتش خون میبارید بادست های بسته به بازداشتگاه انتقال داده شد. ازاینرو بعدازآن حادثه هیچگاهی جرئت پیدانکرده بودم ازمحل بود و باشم خارج شوم، چون همه ی دوستانم به من توصیه میکردند مبادا درخیابانها کمره ات را بیرون بیاوری زیرا پس آن ممکن است سرت وکارت به زندان بکشد. بااین حال بازهم به خاطراداکردن مسئولیتم به عنوان یک خبرنگارتلاش کردم ازوضعیت بیشتر باخبرشوم تااگربتوانم حداقل سازمانهای حقوق بشری ورسانه ها را درجریان قرار دهم. آتن دراین روزها کاملا به یک شهرجنگی میماند ومن واقعن فکرمیکنم درمیان این آتش گیرمانده ام، آتشی که فقط افغانی میسوزاند وهیچکسی نیست بپرسد که این آوارگان چی گناهی کرده اند تا درهرکوچه وپس کوچه توسط قصابان فاشیست یونان شکارمیشوند.
پس ازتلاش زیاد امروز توانستم بامسئولین موسسه فرهنگی نور، تنها ارگان افغانی وحامی مهاجرین درشهرآتن تماس برقرار نموده وهمراه آنها کمی درشهر گردش نمایم. قبلا فقط شنیده بودم که مغازه داران افغانی ازطرف فاشیست ها همه روزه تهدید میشوند ولی پلیس اصلن به داد آنها نمیرسد. برای کشف این ادعا اول به یکی ازانترنیت کلب های افغانی رفتم که توسط سیدعباس اداره میشود. به محض رسیدن درآنجا درحالیکه مشغول مصاحبه باسید عباس بودم که گروپ(NAZISKIN) یعنی فاشیست های یونان سررسید.

این گروپ قصاب چندیست که باهمکاری پلیس شهری یونان برای اذیت وآزار آوارگان افغانی تشکیل گردیده وهمه روزه درگوشه وکنار شهر دنبال مهاجرین بی سروپناه افغانی هستند که اکثرا درپارکها وخیابانهای یونان سرگردانند. آنها با یونیفورم خاص سیاه رنگ هرکدام کلاه ضد ضرب وهرکدام باطومی هم به دست دارند. درموارد خاص ازبرچه های کوماندویی نیزاستفاده میکنند که ادعا میشود ازطرف پلیس دراختیار آنها گذاشته شده است. درمیان این گروپ حتا جوانان زیرسن 18 سال نیز به چشم میخورد. همچنان هرکدام ازاین گروپ ها توسط یک یا دومامور مخفی پلیس نیز همراهی میشوند. آنها به محض رسیدن بدون چون وچرایی وارد مغازه گردیدند تا آنجا را آتش بزنند. ما کوشش کردیم ساکت باشیم تاصاحب مغازه به پاسگاه پلیس که دربیست متری آنجا قرار داشت زنگ بزند. خوشبختانه پلیس به زودی به محل رسید ولی فقط با رویه ی خوش به آنها گفت که این مرد ازجمله ی کسانی نیست که شما دنبالش هستید زیرا صاحب این مغازه جواز کار را دارد لذا شما لطفن باوی کاری نداشته باشید. پس ازآن فاشیست های خشمگین آنجا را بادادن فحش ودشنام به افغانستان وافغانی هاترک گفتند وما نیزشانس فرار را پیدا کردیم. مانده بودم چگونه خودرا به محل بودوباشم برسانم زیرا درهمه ی خیابان مثل صحنه ی جنگ میماند وگروپهای مختلف ازفاشیست ها مشغول شکار افغانی بودند؛ آنها به محض دیدن کسی که گمان میرفت افغانی باشد وحشیانه حمله میکردند. من نیزخیلی نگران بودم زیرا باوجود داشتن همه مدارک خبرنگاری وپاسپورتم چهره ی افغانی ام را نمیتوانستم بپوشانم، خوب شد حاجی پاترا به دادم رسید، کسی مدت شش سال است دراین کشورآواره می باشد وزمانی تنها یاورمهاجرین افغانی دربندر پاترا بود وکمپ خودساخته ی افغانی ها را درآنجا باکمال متانت رهبری میکرد. ولی ماه قبل زمانی که کمپ پاترا توسط پلیس یونان تخریب وبه آتش کشیده شد به آتن فرار کرد ودراینجا به زودی توانست مسئولیت روابط عمومی تنها موسسه خیریه ومدافع مهاجرین افغانی را که هما نا موسسه فرهنگی نور می باشد به عهده بگیرد. او حالا به شکل بسیار فعال بامهاجرین دراین شهرکمک میکند.

حاجی من وهمکارم را ازپس کوچه های آتن توسط تاکسی به محل بودو باشم همراهی کرد ولی ایکاش همانجا میماندم زیرا به محض رسیدن به خانه، یکی ازمهاجرین برای حاجی پاترا تلفن کرد وگفت فاشیست ها درپارک ATHIKI جایی که صدها مهاجرافغانی درآنجا باوضعیت بسیار فجیعی شب وروزش را میگذرانند واکثریت این گروه آواره وپارک نشین را خانواده ها تشکیل میدهند، حمله کرده وچهار نفرجوان را درجلوی خانواده ها واطفال با ساتور وبرچه به شدت زخمی ساخته اند، او همچنان گفت یکی ازاین زخمی ها که نزدیک به 18 سال سن دارد درحالت کما بسرمیبرد چون بدنش توسط برچه سوراخ سوراخ گردیده است.

دیگرمن واقعن امنیت شخصی ام را فراموش کردم وبلافاصله باهمکاری حسن شکوری مسئول وحاجی پاترا مسئولین موسسه ی نور خودرا به پارک رساندم. پارک کاملا توسط نیروهای امنیتی محاصره شده بود وبه هیچکسی اجازه ورود حتا به نزدیکی آنجا داده نمیشد هرچه تلاش کردم بانشان دادن همه ی مدارکم نتوانستم حداقل به پارک نزدیک شوم، پس ازآن که زخمی ها به داخل آمبولانس گذاشته شد راهی بیمارستان شدیم ولی درشهرهمچنان جستجوی کوچه به کوچه ی افغانی ها توسط گروپهای فاشیستی NAZISKIN جریان داشت.

به شفاخانه EVANGLISMOS رفتم جایی که زخمی ها درآنجا انتقال داده شده بود رفتم ولی متاسفانه درآنجا نیزازطرف پلیس برایم اجازه ورود داده نشد. حالا شکارآواره گان افغانی همچنان درهمه پس کوچه های آتن ادامه دارد وگمان میرود هرلحظه زخمی ها ویاهم کشته هایی هم به دنبال داشته باشد زیرا هیچ محلی نیست که این آواره گان خودرا مخفی سازند ازسوی دیگر پلیس نیز بادیدن وشنیدن همه ی این واقعیت ها هیچگونه واکنشی ازخود نشان نمیدهد. گرچند من باتعداد زیادی ازشهروندان یونانی، وکلای مدافع ، بعضی سازمانهای خیریه وداکتران بدون مرز دربندرپاترا میشناسم درتماس شده ام ولی تاهنوز کدام همکاری جدی ازطرف آنها صورت نگرفته است. ازهمه بیشتر من نگران زن ها وکودکان هستم زیرا آنها درحالی که هیچ راهی فرار ندارند.

تقاضای کمک :
همه این ها واقعیت هایست که من تنهادر یک روز دیدم وشنیدم، واقعات وتراژدی های که اصلن گمان نمیرود درشهرمانند آتن آنهم دراروپا اتفاق بیفتد. انسان ستیزی ونقض آشکار حقوق بشر. این یک واقعیت تلخیست که مردم افغانستان کسی را ندارند تامدافع آنها باشد، شاید هم افغانی ها تنها برای زجرکشیدن ومردن آفریده شده باشد وآنهم فرقی ندارد که زیرساتوروبرچه ی طالب درداخل خانه های شان باشندویاهم درزیربمباردمانهای نیروهای غربی یا درمرزهای ایران وترکیه، بازداشتگاه های مافیایی کردویاهم درزیربرچه وباطوم پلیس ویا فاشیست های کشوریونان. ولی بازهم ازبس حقوق بشر حقوق بشر، عدالت وآزادی شنیدم میخواهم یکبار دیگربادرخواست کمک ازهمه ی کسانی که این ساز و نی را مینوازند امتحان کنم که حقیقت این قلومبه گویی ها چیست، تبلیغات است ؟ فریب است ویاهم واقعیت دارد. لذا ازهمه ی خبرنگاران محترم، روزنامه ها، وب سایت های خبری افغانی وبویژه ازوبسایت کابل پرس خواهشمندم بامن دوستانه همکاری نموده تاباهم بتوانیم صدای این مظلومان را انعکاس داده ومسئولیت انسانی وخبرنگاری مانرا درقبال وظیفه ی خویش ادانماییم .

دوستان وهمکاران عزیزگرچند من دراین صحنه ی داغ وحشت تنها مانده ام وهیچگونه امنیت ندارم ولی هیچگاهی خودم را تنها احساس نمیکنم زیرامطمئن هستم شما نیزبامن همگام خواهید بود. باید گفت که این اولین بارنیست که مهاجرین افغانی دریونان مورد خشونت قرار میگیرند بلکه روزانه درنقطه ازکشوریونان ، مهاجرین افغانی باوضعیت مشابه دست وپنجه نرم میکنند. برای همه آشکار است که بندر پاترا یونان درمدت هشت سال قتله گاه مهاجر افغانی بود ولی هیچکسی صدای مظلومانه ی آنها را نشنید ، درمت هشت سال فقط یک بار یک هیئت ازسازمان حقوق بشر ازپاترا دیدن کرد وآنهم بعد ازدیدن همه چیز فقط سکوت اختیار کرد.

ازوضعیت پاترا وخشونتهای پلیس یونان هزاران خبرنگارمستند تهیه کرده وبه نشر رسیده است که چشم هیچکسی آنرا ندید، اگر بازهم به این مستند ها کسی اکتفا نمیکند وآنرا تبلیغات رسانه ی میخوانند یکبار بیایید وازقبرستان افغانی ها دراین شهر دیدن کنید چون مهاجرین روی هرلوحه سنگ قبر دوستانش به زبان وفارسی ویونانی علت مرگ آنها را نوشته اند. یکبار بیایید درزیر پلچک های شهرآتن ببینید خشونتهای وشکنجه ها ی پلیس های وحشی یونان چند جوان را دیوانه ساخته است بیایید ازنزدیک ببینید. ازمعاون محترم سفارت افغانستان دربروکسل ، آقای شجن که چندین بار ازشهرهای مختلف یونان دیدن کرده است بپرسید چرا تاحال کدام اقدامی دراین زمینه نکرده اند؟ وآیا این همه افغانی ستیزی یونان را با بادارانش درکابل درمیان گذاشته است؟ من خودم شخصا یک مستند ویدیویی را درماه فبروری همین سال ازوضعیت مهاجرین افغانی درشهر پاترا تهیه کردم وگزارشهای را هم نوشتم که علاوه ازنشردروبسایت کابل پرس ازچندین رسانه خارجی وداخلی ازجمله ازوبسایت ورادیوآلمان به همکاری محترم نادیه فضل پخش گردید ولی هیچ گوشی آنرا نشنید. من بعداز آنکه دیدم ازافغانستان هیچ صدایی بالا نشد همه گزارشاتم را ضمیمه یک شکایت نامه با همکاری دوستان ایتالیایی ام مستقیمن به اتحادیه اروپا فرستادم ولی بازهم متاسفانه هیچ دردی را دوا نکرد. این وضعیت روز به روز بهای سنگین تری پیدا میکند همین چند روز پیش یک مهاجر افغانی درزیر لت وکوب پلیس یونان دربندر کمونیزیا جان داد. بیایید ازچند موسسه خیریه ی یونانی وازوکلای مدافع یونانی که با عده ازاین آوارگان فلک زده درارتباط هستند بپرسید که روزانه چند مورد خشونت قتل وزندانی شدن بی مورد افغانی را ثبت کرده اند. بازهم ازهمه درد آورد تر اینکه دراوایل ماه جون دوقایق حامل مهاجرین افغانی درحالی که به بندر میتلینی نزدیک میشد هدف تیراندازی گارد ساحلی یونان قرار گرفت وبه غیرناخدای ترک ویک کودک افغانی که درشهر کویته پاکستان بزرگ شده است همگی درآب غرق گردیده ودرشکم ماهی ها رفتند.آنهایی که درکابل مهرحکومت افغانستان را برسینه میکوبند ویاهم پارلمان سالار هستند دراین روزها همه درنبرد گرفتن پست ریاست جمهوری هستند تامبادا کاروان هروئیین وتریاک شان مورد تهدید قرار گیرند عده ی هم قانون های جیب بری ودربند کشیدن زنان را صادرمیکنند. مردم عادی هم ازاین واقعیت های تلخ خبرندارند تانگذارند فرزندان شان قربانی فرار به اروپا شوند. پس کیست که بااین فلک زده ها یاور باشد؟ دراین جا همه مسئولیت دارند، حد اقل من ازمیتوانم ازهمه هموطنانم که درکشورهای استرالیا، کانادا ودیگرکشورهای اروپایی هستند تقاضایی کمک کنم بیایید همه باهم این اعضای فامیل مشترک مانرا نجات دهیم.

یک باردیگر ازهمه سازمانهای خیرییه ووطنداران عزیزم دردیگرکشورها تقاضامندم درصورت که مایل باشند بااین آوارگان همکاری جدی نمایند میتوانند بامسئولین موسسه خیریه نور درشهرآتن ویاهم مستقیما بامن درتماس شوند.
باتقدیم احترام.
بصیرآهنگ
شماره تماس:
00306950099496
امیل :
br.ahang@gmail.com
موسسه خیریه نور:
شماره تماس 00306945820797
امیل:
nayeel_j2006@yahoo.com