۲ اردیبهشت ۱۳۹۰

اولین قربانیان خانواده مطبوعات درجنگ لیبی


روز چهار شنبه 31 حمل 1390؛ دو عکاس خبری مشهور در شهر مصراته، که هفته ها است در محاصره نیروهای معمر قذافی قرار دارد کشته شدند.
این دوعکاس که یکی بریتانیایی ودیگرش امریکایی بود در اثر انفجار خمپاره جانهای شانرا از دست دادند.

1- تیم هترینگتن " Tim  Hetherington "عکاس ومستند ساز، که در شهر لیور پول انگلستان به دنیا آمده بود ودر نیویورک زندگی می کرد. آقای هترینگتن که در روز چهار شنبه در شهر مصراته در لیبی کشته شد، برای مجله ونیتی فئر کار می کرد. او در سال 2007 برنده جایزه ی بین المللی عکس خبری شده بود وحالا هم به خاطر فلم مستندش در باره سربازان امریکایی در افغانستان، نامزد جایزه اسکار بود.

2- کریس هوندروس"Chris Hondros" عکاس امریکایی که برای موسسه  "گتی امیج" کار می کرد، کاندید جایزه روزنامه نگاری پولیتزربود.
در انفجار که این دوعکاس ومستند ساز جانهای شانرا ازدست دادند یک خبر نگار دیگر به نام اندره لیون"Andre Liohn" نیز زخم برداشت. آقای  لیون امروزدر پروفایل فسبوکش نوشته است: دوهمکارم جانهای شانرا زمانی از دست دادند که هنگام تهیه گزارش در خط مقدم نبرد بودند. هردوی این عکاسان 41 سال عمر داشتند وتجربه ی کاری خوبی در محیط های جنگی را داشتند.
هترینگتن قبل از مرگش در صفحه تویتر نوشته بود:  در مصراته؛ شهری تحت محاصره شده، به شدت توسط نیروهای قذافی بمباردمان می شود، اینجا نشانه ای از "ناتو" نیست.
گفته می شود این دو عکاس در مسیرشهر طرابلس شریان اصلی شهرستان محاصره شده توسط وفاداران قذافی هدف قرار گرفته اند.
مدیر روابط خارجی شورای ملی لیبی که دریک کانفرانس خبری در شهر پاریس گفت: اتفاقات که امروز در شهرمصراته رخ میدهد، یک تراژدی واقعی بشری است. او اضافه کرد؛ حملات کورکورانه ی قذافی بالای مردم غیر نظامی که خواهان اصلاحات ودموکراسی هستند؛ زندگی هزاران انسان را گرفته است.
او همچنان خطاب به مردم لیبی گفت؛ هیچ توجیه اخلاقی وقانونی برای دفاع از کسی که مردمش را قتل عام می کند وجود ندارد.

۲۹ فروردین ۱۳۹۰

سونامی پناهجویان و رفتار ضد حقوق بشری فرانسه و ایتالیا


چند قطار حامل پناهجویان کشور تونس که از ایتالیا عازم فرانسه بود، در شهر مرزی فرانسه، توسط "وینتی میلیا" متوقف گردید. این پناهجویان تونسی بیش از یک ماه در شهر های مختلف ایتالیا سرگردان بودند، تااینکه چند موسسه خیریه ایتالیایی وفرانسوی ومراکز اجتماعی شهر های؛ پادوا، تریویزو، جینوا، لیگوریا وشهر روم پایتخت ایتالیا، در یک اقدام بی سابقه، سفر این پناهجویان را به سوی فرانسه برنامه ریزی نمودند.
پس از آنکه نیروهای فرانسه مرز را به روی قطارهای حامل این پناهجویان بستند، بیش از 300 شهروند ایتالیایی وفرانسوی که این پناهجویان را همراهی می کردند، همراه با 500 پناهجوی تونسی دست به تظاهرات زدند، تظاهرات کننده گان پس از آن تمام خطوط راه آهن ایستگاه شهر وینتی میلیا را اشغال نموده وهشدار داده اند، تا وقتی که فرانسه مرزش را به روی پناهجویان باز نکند، آنها به مسدود کردن خطوط راه آهن ادامه میدهند. هم اکنون تمام خطوط ترانسپورتی در مرز فرانسه با ایتالیا مسدود است وتظاهرات کننده گان نیز به تظاهرات شان ادامه میدهند.

سخنگوی این موسسات که خواهان آزادی اقامت برای پناهجویان در تمام کشورهای عضو " شینگین" هستند، می گوید اگر روزی فرانسه می توانست با اشغال تونس تمام اختیارات این کشور را در دست بگیرد، امروز پناهجویان تونسی نیزحق دارند بدون کدام مانع وارد فرانسه شوند ودر آنجا اقامت کنند.
                                      سونامی پناهجویان
پس از شروع انقلاب در تونس، مصر ولیبی، هزاران شهروند این کشور ها بافرار از مناطق جنگی وخشونت، رهسپار اروپا گردیدند، در این میان بنا به گفته مقامات وزارت داخله ایتالیا، تاکنون نزدیک به 10 هزار پناهجو از کشورهای لیبی وتونس وارد ایتالیا شده اند.
ورود این موج عظیم از پناهجویان به کشور ایتالیا، دولت ایتالیا را مجبور کرد تا با اعلان وضعیت اظطراری، از اتحادیه اروپا بخواهد در مورد رسیدگی به این پناهجویان با این کشور همکاری نماید. آقای "Maroni" وزیر داخله ایتالیا در ماه های گذشته چندین بار از اتحادیه اروپا خواست تا با کشورش در امور پناهجویان کمک نماید. او می گوید رسیدگی به مشکلات این پناهجویان تنها وظیفه ی ایتالیا نیست وکشورهای عضو شنگین باید همه خودرا در این باره مسئول دانسته و وارد عمل شوند.

کشورهای عضو شنگین اما، پس از تقاضای مکرر ایتالیا، در بیانیه مشترک گفتند، که ورود هیچ پناهجویی را به کشور های قبول ندارند ولی نظر به توان شان، با کشور ایتالیا در مورد رسیدگی به مشکلات پناهجویان کمک مالی خواهند کرد. پس از گذشت نزدیک به یک ماه از وعده کمک مالی این کشورها به ایتالیا، با وجودی اینکه هیچ کمکی از این کشور ها به ایتالیا نرسید، کشورهای آلمان وفرانسه گفتند که ایتالیا خود باید با این مشکل مقابله کند. مسئولین اداره مهاجرت این کشورها در سفر شان به جزیره ی " لامپدوزا" در جنوب ایتالیا، "جایی که هم اکنون میزبان هزاران پناهجوی تونسی ولیبیایی است" گفتند که از پذیرفتن پناهجو معذورند وکشور ایتالیا باید این مشکل را حل کند.
پس ازاین اظهارات، آقای"Maroni" وزیر داخله ایتالیا در یک کانفرانس خبری با انتقاد از کشورهای عضو شنگین، گفت اگر کشور های عضو شنگین به تعهدات شان عمل نکنند، ایتالیا قرار داد شنگین را به حالت تعلیق در خواهد آورد.

از سوی دیگر سیلویو برلوسکونی نخست وزیر ایتالیا که در جزیره " لامپدوزا" سفر کرده بود، در یک کانفرانس مطبوعاتی از دولت تونس به شدت انتقاد نموده وگفت دولت تونس باید جلوی ورود مهاجران غیر قانونی را بگیرد. برلوسکونی در حالی که معضل پناهجویان را" سونامی" خواند، افزود که بهترین گزینه برای حل این معضل، اخراج این پناهجویان خواهد بود.
هم اکنون جزیره ی "لامپدوزا" در جنوب ایتالیا، میزبان 7 هزار پناهجوی تونسی ولیبیایی است، این جزیره کوچک در حالت عادی نزدیک به پنج هزار نفوس دارد وحالا موجودیت این گروه بزرگ پناهجویان، که نزدیک به یک ونیم برابر ساکنین اصلی جزیره هستند، خشم ساکنین آنجا را برانگیخته است.
وضعیت این پناهجویان در جزیره "لامپدوزا" بسیار رقت بار است واکثر آنها در خیابانهای شهر می خوابند. این پناهجویان می گویند که دولت به مشکلات آنها رسیدگی نمیکند وآنها اکثر روزها گرسنه می مانند.
این در حالیست که ورود پناهجویان جدید به این جزیره همچنان ادامه دارد وروزانه ده ها پناهنده از کشور لیبی با استفاده از قایق وارد این جزیره می شوند. با این حال خبرنگاران می گویند که در دوماه گذشته نزدیک به 150 تن از پناهجویان تونسی ولیبیایی قبل از رسیدن به ایتالیا در آب غرق گردیده اند. هفته گذشته نیز قایق یک گروه صد نفری پناهجویان لیبیایی در نزدیکی جزیره " سیسیل" در جنوب ایتالیا دچار سانحه شد و چندین پناهجو از جمله سه کودک ودو زن در آب غرق گردیدند.

۲۰ فروردین ۱۳۹۰

ارگ نشینان پایتخت به اندازه طالبان در قتل اجمل نقشبندی دست دارند


عناوین رسانه های افغانستان در پنجمین سالیاد کشته شدن خبرنگار فقید افغانستانی "اجمل نقشبندی" به دست گروه طالبان" با گذشت پنج سال از کشته شدن اجمل نقشبندی به دست طالبان، دولت تاهنوز در مورد چگونگی مرگ وی تحقیق نکرده است".

چگونگی داستان قتل اجمل نقشبندی وسید آغا راننده ی آنها توسط گروه ملا داد الله در هلمند

چهارم ماه مارچ 2007: اجمل نقشبندی خبر نگار افغانستانی همراه با دانیل ماسترو جکومو خبرنگار روزنامه " لا ریپوبلیکا" ایتالیا وسید آغا راننده ی آنها در ولسوالی ناد علی ولایت هلمند که بزرگترین مرکز کشت تریاک است، توسط طالبان اختطاف گردیدند.
ملا حیات الله سخنگوی گروه طالبان در هلمند، در تماس با رسانه ها گفت: این سه نفر که بدون اجازه داخل منطقه شده بودند، از طرف افراد طالبان بازداشت وفعلا در باز داشتگاهی که توسط ملا داد الله معروف به فرمانده " خونخوار" اداره می شود، زندانی هستند. پس از نشر این خبر در رسانه ها؛ ملا داده الله فرمانده خونخوار طالبان در هلمند، سید آغا راننده ی که اجمل نقشبندی ودانیل ماسترو جکومو را به هلمند برده بود، را سربرید. گناه سید آغا این بود که موترش را به کرایه داده بود تا بتواند از این راه نان آور فامیلش باشد.
بلا فاصله بعد ازنشر این خبر، ویدیوی سربریدن شدن سید آغا توسط ملا داد الله، از تلویزیون الجزیره پخش گردید. دراین وید یو اجمل نقشبندی وماسترو جکو نیز دیده می شد که دست های شان به پشت بسته شده بود، ملا داد الله پس از خواندن بیانیه اش که گویا سید آغا یک جاسوس است سر او را با کارد، برید وبعد به ماسترو جکومو اجازه داد تا ازدولت ایتالیا برای آزادی اش کمک بخواهد. ملا داد الله که بار ها در مصاحبه هایش با خبرنگاران عرب وپاکستانی گفته بود " اگر روزی گردن یکی از دشمنانش را نبرد هیچ گاه خودش را آسوده احساس نمی کند" پس از این عمل شرم آورش خطاب به دولت افغانستان و ایتالیا گفت که اگر به فکر آزادی اجمل نقشبندی وماسترو جکومو هستند، باید بدون قید وشرط، پیشنهادات طالبان را قبول نموده وبه آن عمل نمایند.

گرچند در آن روز ها شروط طالبان برای آزادی این دو خبرنگار گنگ ونامعلوم بود، ولی رسانه های داخلی وخارجی از یک چیز صحبت می کردند" خروج نیروهای ایتالیایی از افغانستان در بدل آزادی اجمل ودانیل ماسترو جکومو". اما مقامات افغانستان در آن وقت می گفتند که هیچ شرطی را مبنی بر آزادی این دوخبرنگار از سوی طالبان قبول نخواهند کرد. در پشت پرده اما، مقامات دولت افغانستان، تحت فشار سیاسی کشور ایتالیا وبعضی کشورهای دیگر، به مذاکرات مستقیم شان با ملا داد الله از طریق مقامات محلی هلمند وسران اقوام، ادامه میداد. من که در آن زمان با یک گروه از خبرنگاران ایتالیایی در کابل کار می کردم، هرروز خبرهای ضد ونقیض را می شنیدم. مثلا یک روز خبرنگاران ایتالیایی می گفتند که دولت افغانستان در تماس با وزارت خارجه ایتالیا گفته است که آنها با طالبان به توافق رسیده اند وبه زودی این دوخبرنگار آزاد خواهند شد. اما روز دیگرش باز هم صحبت از این بود که طالبان پیش نهاد جدیدی برای آزادی این دو خبرنگار دارند. ولی هرروز تا کید براین بود که "نباید در مورد این مسایل صحبت کرد" چون ممکن است صحبت کردن در باره این مسایل، این دو خبرنگار را بیشتر در معرض خطر قرار دهد. این کشمکش های پشت پرده همچنان ادامه داشت که ملا داد الله حوصله اش سر رفت ودر تماس با رسانه ها شرط هایش را برای آزادی این خبرنگار، واضح ساخت.
دهم ماه مارچ 2007 برابربا 19 ماه حوت 1385: ملا داد الله فرمانده ارشد طالبان در تماس با رسانه ها شروط آزادی اجمل، جکومو وسید آغا را اعلام کرد؛ ملا داد الله در این تماس تلفونی به رسانه ها گفت؛ در صورتی که نیروهای نظامی ایتالیا خاک افغانستان را ترک کنند ودر صورتی که معلوم شود که "دانیل ماسترو جکومو" یک جاسوس نیست، آنها این خبرنگار ایتالیایی را آزاد خواهند کرد. اما داد الله وملا رحمت الله آزادی اجمل نقش بندی را مشروط به آزادی تعدادی از فرماندهان آنها از جمله ملا منصور داد الله برای ملا داد الله فرمانده خونخوار طالبان دانستند.
18 ماه مارچ 2007 برابر با 27حوت 1385: یک خبرنگار ایتالیایی در کابل به من گفت: که روز گذشته افراد طالبان، دانیل ماسترو جکومو را آزاد نموده اند. کاپریلی در حالی که از من خواست این خبر را پیش خودم نگه دارم، افزود که جکومو را طالبان به "ریش سفیدان منطقه" وافرادی از شفاخانه ی امرجنسی در هلمند تحویل داده اند.

از سوی دیگر درهمین روز، روزنامه ی لا ریپوبلیکا ی ایتالیا نوشته که خبرنگار آنها" دانیل ماسترو جکومو" در بدل آزادی پنج تن از فرماندهان طالبان آزاده شده است.
این فرماندهان آزاد شده ی طالبان عبارت بودند از:
1- استاد یاسر، رییس بخش فرهنگی طالبان
2- عبدالطیف حکیمی، سخنگوی سابق طالبان
3- منصور احمد، برادر ملا دادالله فرمانده طالبان
4- ملا حمدالله آخون قوماندان نظامی طالبان
5- ملا عبدالغفار آخون، یکی از فرماندهان بخش استخبارات طالبان
این خبر در حالی منتشر می شد که از اجمل نقشبندی شهروند افغانستان تاهنوز در اسارت طالبان به سر می برد. یک روز پس از آزادی خبرنگار ایتالیایی، طالبان ویدیویی را منتشر نمودند که در آن اجمل نقشبندی در حالی که دست هایش به پشت بسته بود ومردان مسلح طالبان باکلاشیکوف های شان بسوی او نشان گرفته بودند، با صدای بسیار ضعیفی که حکایت از شکنجه شدن داشت از دولت افغانستان وجامعه ی خبرنگاران افغانستان تقاضای کمک می کرد. اجمل نقشبندی در این ویدیو از دولت افغانستان خواست که برای نجات زندگی اش تلاش نماید.
اما در آن زمان که هر آن احتمال میرفت اجمل توسط گروه خونخوار طالبان گردن زده شود؛ شخص کریم خرم وزیر اطلاعات وفرهنگ حامد کرزی وبعضی از دکان داران رسانه های افغانستان در مصاحبه های شان می گفتند که اجمل یک خبرنگار نیست بلکه او یک مترجم است. دکان داران مطبوعات ودولت در آن زمان به نجات زندگی اجمل نقشبندی هیچ توجهی نداشتند.
ولی ادامه اسارت "اجمل" انتقاد های گسترده ی را در محافل روزنامه نگاری در افغانستان به دنبال داشت. خبرنگاران افغانستان در کابل در یک حرکت خود جوش ضمن انتقاد شدید از سیاست یک بام و دو هوای حکومت، از دولت خواستند تا برای نجات جان اجمل به عنوان یک شهروند افغانستانی اقدام جدی نمایند. اما دولت افغانستان با کمال بی شرمی اعلام کرد که هیچ گونه معامله ی در این خصوص انجام نخواهد داد.
يکشنبه 25 ماه مارچ 2007 برابر با 5 حمل 1386: کریم رحیمی سخنگوی حامد کرزی ضمن تایید آزادی فرماندهان طالبان برای رهایی خبرنگار ایتالیایی، گفت: که این یک عمل استثنایی بود وبه خاطرارزش گذاشتن به روابط ودوستی افغانستان با کشور ایتالیا صورت گرفته وهیچ گاهی این عمل تکرار نخواهد شد.
کریم رحیمی در حالیکه نخواست در باره آزادی اجمل نقشبندی به سوالات خبرنگاران پاسخ گوید افزود که حامد کرزی قبل از سفرش به آلمان به تمام ارگانهای امنیتی دستور داده بود که از هر راه ممکن برای رهایی خبرنگار ایتالیایی استفاده کنند.
در همین. خبرنگاران حرکت خود جوش خبرنگاران در کابل که برای آزادی اجمل راه افتاده بود وقرار شده که از راه ممکن باید اجمل آزاد گردد، توسط "دکان داران رسانه ها" به نحوی مصادره شد و چهره های خاصی که همیشه به نام خبرنگاران در افغانستان تجارت می کنند، در صدد استفاده سیاسی از این جریان برآمدند.
خبرنگاران افغانستانی که در آن زمان دریک وضعیت گیج کننده ی گیر مانده بودند، با آنکه حرکت مدنی شان از سوی حلقات خاص مصادره شده بود، برخواست شان برای آزادی اجمل پافشاری می کردند. در همین حال اکثریت گروه های صنفی خبرنگاران در کشورهای مختلف نیزبا خبرنگاران افغانستان یک جا شدند.

سازمان خبرنگاران بدون مرز وکمیته ی حمایت از خبرنگاران وجمعی از خبرنگاران ایتالیا با پیوستن به حرکت مدنی خبرنگاران افغانستانی، با انتشار نامه هایی نسبت به ادامه ی اسارت اجمل نقشبندی در زندان طالبان اعتراض نموده واز دولت های افغانستان وایتالیا خواستند که برای رهایی او تلاش کنند.
اما با این هم دولت افغانستان هیچ اقدامی برای نجات اجمل نکرد وکریم خرم وزیر اطلاعات وفرهنگ دولت کرزی به خبرنگاران گفته بود که "رهایی اجمل نقشبندی نیز بخشی از معامله با طالبان بود ولی این گروه پس از رهایی روزنامه نگار ایتالیایی، آقای نقشبندی را آزاد نکردند. حرف های کریم خرم این معنی را داشت که گویا دولت افغانستان خواسته که اجمل آزاد شود ولی خوب طالبان موافقت ندارد یعنی اجمل باید کشته شود چون به نظر "کریم خرم" مقصر دولت نیست.
يکشنبه 8 آپریل 2007 برابر با 19 حمل 1386: سخنگوی ملا داد الله، فرمانده خونخوار طالبان، در تماس با رسانه گفت که آنان اجمل نقشبندی را حوالی بعد ازظهر یکشنبه 19 حمل سربریده اند. سخنگوی ملا داد الله گفته بود که آنها برای آزادی اجمل از دولت افغانستان خواسته بودند که دونفر از زندانیان آنها را آزاد کند ولی دولت افغانستان در مورد این درخواست هیچ جوابی ارایه ندادند.
اجمل نقشبندی که در هنگام مرگ بیست وپنج سال عمر داشت شش ماه قبل از مردنش ازدواج نموده بود وبنا به گفته ی پدرش " غلام حیدر" عمده ترین نان آور فامیلش بود.
دوشنبه 9 آپریل 2007 برابر با 20 حمل 1386: ده ها تن از روز نامه نگاران افغانستان در یک گرد همایی اعتراض آمیز نسبت به کشته شدن اجمل نقشبندی روزنامه نگار افغانستانی به دست طالبان، در برابر ساختمان پارلمان افغانستان شرکت کردند. ساعت سه بعد از ظهر دقیقا مصادف با زمانی که داد الله اجمل را سربریده بود، تعداد زیادی از روزنامه نگاران افغانستانی وخارجی در صف های طولانی در مقابل پارلمان برای یک دقیقه سکوت اختیار کردند. دیگر هیچ کاری نمی شود کرد و خبر نگاران با وجود خشم شدید شان نسبت به این پیش آمد، اکثریت به این فکر می کردند که خبرنگار بودن در سرزمین مانند افغانستان، عاقبت جز این چیزی دیگری نخواهد بود.
خبرنگاران دراین تجمع اعتراضی شان با نشر اعلامیه از رسانه های داخلی وخارجی خواستند که اخبار و رویداد های مربوط به طالبان را برای یک هفته تحریم نموده ورسانه های چاپی صفحه ی نخست شانرا به رنگ سیاه چاپ کنند. درعین حال رسانه های دیداری وشنیداری فردای آن روز" سه شنبه دهم آپریل" راس ساعت سه بعد از ظهر برای دو دقیقه سکوت اختیار کنند.
خبر نگاران همچنان در این اعلامیه از "سکوت وسهل انگاری" جامعه بین المللی برای رهایی اجمل نقشبندی نیز انتقاد نموده وآنرا سوال برانگیز خوانده بودند.
سه شنبه 10 آپریل 2007 برابر با 21 حمل 1386: خبرنگاران وبسته گان اجمل نقشبندی با اجتماع شان در پارک زرنگار وافروختن شمع واهدای گل برای اجمل سوگواری نموده واز دولت افغانستان خواستند که جاده ی را به نام او نام گذاری نماید.

چهار شنبه 11آپریل 2007 برابر با 22 حمل 1386: جسد بی سر اجمل نقشبندی در حالیکه بیش از یک ماه در زیر شکنجه افراد طالبان خورد وخمیر شده بود، با یک هلیکوپتر به کابل انتقال داده شد ودر میان جمعی از اعضای خانواده، دوستانش و خانواده ی مطبوعات افغانستان در کابل به خاک سپرده شد.
جای تعجب نیست که با گذشت پنج سال از کشته شدن اجمل نقشبندی، تاهنوز دولت افغانستان هیچ تحقیقی در این رابطه انجام نداده است. از کجا معلوم است که قاتلان اجمل اکنون در ارگ ریاست جمهوری نباشد. دراین صورت تحقیقی نیاز نیست. از سوی دیگر اگر دولت کرزی به فکر شهروندان افغانستان می بود واگر اجمل نیز به عنوان یک شهروند کشور برای حاکمان ارگ نشین ارزش داشت، هیچ گاهی این اتفاق رخ نمیداد. این تنها اجمل نقشبندی نیست که مرگ وزندگی اش برای ارگ نشینان کابل یکی باشد، ما از زمان آغاز حکومت فساد کرزی تا حالا شاهد مرگ مرموز ده ها خبرنگار ونویسنده و شاهد مرگ هزاران شهروند افغانستان بوده ایم.
دولت برای کدامیک از این قتل های مرموز تحقیق نموده است؟ دولت کرزی وحلقه ی مافیایی دربارش اصلا به این تحقیق نیازی ندارد زیرا آنها میدانند قاتل شهروندان افغانستان کیست؟ هم اکنون نیز دهها خبرنگار ونویسنده در سراسر افغانستان از طرف حلقات خاص که به دربار نزدیک هستند مورد تهدید قرار می گیرند.
حلقات مافیایی قدرت در گوشه وکنار کشور با استفاده از قدرت شان خبرنگاران را مجبور می کنند تا به نفع آن بنویسند وبه نفع آنها سخن گویند.
تنها در سال گذشته ی میلادی در افغانستان سه خبر نگار کشده و 16 خبرنگار دیگر از سوی دولت کرزی، همکاران بین المللی اش وبرادرانش بازداشت وشکنجه شده اند.
از برکت کرزی وحلقه مافیایی اش حالا که افغانستان به سرزمین "تریاک، ترور وانتحار" تبدیل شده است نه تنها خبرنگاران بلکه هیچ شهروند کشور مصئونیت ندارد. شهروندان افغانستان در هر گوشه وکنار کشوربا وجود بی کاری وفقر حتا جرئت بیرون شدن از خانه های شانرا ندارند واگر ازخانه هم بیرون شوند، مطمئن نیستند دوباره زنده به خانه برگردند. اینست که باید به پاخا ست و آینده را به دست خود رقم زد.

۱۸ فروردین ۱۳۹۰

کشته شدن هشت پناهجوی افغانستانی توسط مرز بانان ایران

یک مقام پولیس سرحدی افغانستان در حوزه ی جنوب غرب به خبرنگاران گفته است که هشت شهروند افغانستانی در مرز ایران توسط مرزبانان ایرانی به ضرب گلوله به قتل رسیده اند.

این مقام پلیس که نخواسته نامش فاش شود، افزدوه است که 9 شهروند افغانستان  که قصد سفر غیر قانونی به ایران را داشتند، هنگام ورود به خاک ایران، مورد آتش باری مرز بانان ایران قرار گرفتند. در این آتش باری هشت تن آنها کشته شدند.



خلیل که از این آتش باری جان به سلامت برده، به پلیس سرحدی گفته است که آنها شب دوازدهم حمل از منطقه جغتی وسیاه تپه در شمال اسلام قلعه؛ به قلمرو ایران داخل شده بودند که مورد حمله قرار گرفتند.

خلیل پس از کشته شدن همراهانش، دوباره به خاک افغانستان برگشته وموضوع را با پلیس سرحدی در میان گذاشته است.  او دلیل رفتن خود وهمراهانش را به ایران، نبود کار در افغانستان عنوان نموده وافزوده است که ما امید واریم با رفتن به ایران وکار کردن در آن کشور بتوانیم به خانواده  های خود کنیم.

یک از کارمندان نماینده گی وزارت خارجه ی افغانستان در شهر هرات با تایید این خبر گفته است که افراد کشته از ولایت های غور، بادغیس وهرات می باشند.

گفته می شود که نمایندگی وزارت خارجه در هرات در تماس با قونسلگری ایران در این شهر، خواهان تحقیق وانتقال اجساد کشته شده گان شده اند، اما تاکنون اجساد کشته شده گان به دولت افغانستان تسلیم نگردیده ودولت ایران در این باره نیز واکنش از خود نشان نداده است.

این اولین بار نیست که شهروندان افغانستان در مرز ایران کشته می شوند، اما دولت فساد آقای کرزی در تمام موارد قتل شهروندان افغانستان توسط سربازان رژیم آخوندی سکوت نموده است. در سال گذشته ی نیز چندین بار شهروندان افغانستان در مرز ایران تیرباران گردیدند.

در سال گذشته خورشیدی یک خانم نیز توسط مرزبانان ایران کشته شد. همچنان در سال گذشته یک ویدیوی توسط تلویزیون طلوع در کابل نشر شد که نشان میدان ده ها شهروند افغانستان در مرز ایران کشته وزخمی شده اند وسربازان ایرانی در حالی که نظاره گر قربانیان هستند، به آنها توهین می کنند.

به تمام این موارد وصدها موارد قتل پناهجویان افغانستان درمرز وداخل ایران، تاهنوز از طرف دولت فساد کرزی توجه صورت نگرفته است.

۱۷ فروردین ۱۳۹۰

کشف یکی از بزرگترین طاقهای طبیعی دنیا در بامیان


تیم تحقیقاتی "جامعه حفاظت از حیات وحش وپدیده های طبیعی"، یک پدیده های منحصر به فرد طبیعی را در شمال بامیان کشف نموده است.

این تیم تحقیقاتی می گوید که در سال 2010 وقتی در حال رد یابی وتحقیق در زمینه پدیده های طبیعی وحیات وحش در مناطق مرکزی افغانستان بوده اند، در شمال ولایت بامیان، با پدیده ی طبیعی بسیار نادر ومنحصر به فرد برخورد کرده بودند. این تیم تحقیقاتی در سال جاری برای تصویر برداری وثبت این پدیده به بامیان سفرنموده وبه ثبت این پدیده پرداختند.
گفته می شود پدیده ی طبیعی کشف شده، عبارت از یک طاق طبیعی، به طول شصت متر وارتفاع 20 متر در منطقه هزاره چشمه در شمال بامیان است که توسط محققین به عنوان دوازدهمین طاق طبیعی دنیا از لحاظ بزرگی ثبت گردیده است. این طاق به خاطر واقع شدن در منطقه هزارچشمه به نام طاق " هزار چشمه" نام گذاری گردیده است.

همچنان؛ طبق گفته مردم محل، در منطقه ی "دان آوُر" از قریه های سیالایک دره فولادی یک پل هوایی طبعی نیز وجود دارد که می تواند به عنوان پدیده ی نادر طبیعی ثبت گردد. از سوی دیگر این پل هوایی مامن یک نوع جغد بومی بسیار کمیاب نیز می باشد که نوادر حیات وحش به شمار می روند.

  
لازم به ذکر است که این پدیده های طبیعی ومناطق تاریخی واقع شده در بامیان می توانند زمینه تبدیل شدن بامیان به یکی از مناطق توریستی بزرگ جهان را فراهم نموده وتبدیل به منبع درامد واشتغال برای مردمی باشد که تاهنوز به خاطر نبود کار وفقر مفرط در غار ها زندگی می کنند وحتا قدرت فرستادن فرزندان خود به مکتب را ندارند.

۱۵ فروردین ۱۳۹۰

زنان بامیان یک قدم بسوی خود کفایی


در جامعه ی سنتی افغانستان، زنان به خاطر وابسته بودن به مردان، زنان هیچ نقشی در تصمیم های اقتصادی خانواده ندارند. زنان در جامعه ی افغانستان با آنکه مسئولیت بزرگ تنظیم خرچ روز مره خانواده را تنظیم می کنند، در تصمیم گیری ها نقش کلیدی ندارند ومردان به عنوان نان آور خانواده، تعیین کننده نقش خانم ها در خانواده هستند.
از سوی دیگر به خاطر موجودیت فقر وتنگدستی مفرط، در بسیاری از خانواده ها، دختران بار دوش خانواده خوانده شده واز این رو در سن بسیار کمی به شوهر داده می شوند.
گرچند زنان افغانستان با مشکلات زیادی از این قبیل روبه رو هستند وحتا دربسیاری از ولایات افغانستان حتا زنان ودختران، مثل یک کالا خرید وفروش می شوند، اما باآنهم توجه به خودکفایی زنان وایجاد کار برای آنها می تواند پیش زمینه برای رسیدن زنان به حقوق برابر باشد.

گرچند بعد از سقوط طالبان، آزادی زنان، وبیرون کشیدن آنها از زندان “چادری” یکی از اهداف وتعهدات مهم جامعه ی بین المللی ودولت افغانستان بود، اما با آنهم در طول هشت سال گذشته توجه جدی از طرف جامعه بین المللی در باره رفع مشکلات زنان صورت نگرفته وتنها رسیدگی به مشکلات زنان به محافل و کانفرانسها ختم شده است. با این حال دولت افغانستان نیز هیچ پروژه ی اساسی در مورد حل مشکلات زنان افغانستان نداشته و تنها با استفاده ی سمبولیک از چهره ی زن درمحافل،کوشیده است جامعه ی زنان افغانستان را به سکوت بکشاند.
با  وجود این شرایط اما، زنان ولایت هزاره نشین بامیان در مرکز افغانستان، با اقدامات عملی وتلاش های گسترده در چند سال اخیر کوشیده اند، نقش کلیدی واساسی خود را درجامعه تثبیت نمایند. اکنون در بامیان ده ها مغازه توسط بانوان، اداره می شود وزنان در بخش های مختلف حیات اجتماعی در این ولایت سهم قابل ملاحظه ی دارند. زنان بامیان همچنان در یک حرکت سازنده، با ایجاد “مارکیت صنایع دستی” برای خیلی از زنان شرایط کاری را فراهم نموده اند.

اکنون بسیاری از زنان بامیان صنایع دستی مختلف را که شامل؛ قالین، جراب،جاکت، گلیم، خورجین، شال، دست کش، کوله های تاری، پوش قلم، پوش آیینه، روی دیواری، روی بکسی، گلدانی و غیره را تولید واز طریق مارکیت صنایع دستی به بازار عرضه می کنند.

گرچند رسیدن به خود کفایی وحقوق برابر نیاز به کارهای اساسی وبلند مدت دارد اما این کار سازنده زنان بامیان اولین قدمی است که آنها در این راه برداشته اند.