۱۷ بهمن ۱۳۹۰

داستان سحر گل، تصویر ی گویا از زندگی زنان افغانستان

سه شنبه 27 دسامبر 2011 میلادی پلیس ولایت بغلان جسد نیمه جان سحر گل دختر 15 ساله را از زیرزمین خانه شوهرش پیدا کرد. سحر گل که هفت ماه پیش در ولایت بدخشان به شوهر داده شده بود، پنج ماه در یک اتاق تاریک در زیر زمینی خانه شوهرش زندانی شده بود. پلیس بغلان گفته است که او به شدت از طرف شوهر وخانواده اش مورد لت وکوب قرار گرفته وشکنجه شده است.

مقامات پلیس ولایت بغلان به خبرنگاران گفته اند؛ پس از آنکه سحر گل تقاضای شوهرش در مورد خود فروشی را رد کرد، مورد غضب شوهر و خانواده اش قرار گرفت. سحرگل بلافاصله به شفاخانه شهر پلخمری در شمال افغانستان انتقال داده شد و آنجا بستری شد. نظر به گفته  داکتران شفاخانه پلخمری، انگشتان دست وپای چپ سحرگل توسط شوهرش کشیده شده، بازویش شکسته و از نگاه روانی نیز به شدت آسیب دیده است.

سحر گل اکنون برای معالجه به کابل انتقال داده شده و در شفاخانه ی تحت مراقبت های ویژه قرار گرفته است. ثریا دلیل سرپرست وزارت صحت عامه افغانستان به خبر نگاران گفته است که درمان سحر گل ممکن است ماه ها طول بکشد، ولی تاثیرات روانی ناشی از شکنجه وخشونت ممکن است برای همیشه در زندگی او باقی بماند. اما این تنها سحر گل نیست که در افغانستان به خاطر زن بودنش به چنین حالتی گرفتار می شود. داستان سحرگل تنها نکته ی از تراژدی های غمناک و درد آور زنان افغانستان است که اکنون چنین آفتابی شده است. بسیاری از داستانهای این چنینی زنان در افغانستان، به دلایل مختلف همیشه پوشیده می مانند و عاملان آن بدون کیفر.

به گفته فعالان حقوق بشر؛ داستان سحرگل نو عروس خرد سال که مورد خشونت خانوادگی  قرار گرفته است، نمونه ی فاحش نقض حقوق زنان درافغانستان است. گرچند پس از انتقال این نو عروس جوان در کابل روز سه شنبه هفته ی گذشته تعداد از مقامات دولت افغانستان و اعضای پارلمان این کشور در شفاخانه کابل از او عیادت نموده  وخواهان مجازات سنگین عاملان خشونت با او شدند و حامد کرزی رییس جمهور افغانستان نیز به وزارت داخله (کشور) دستور داد تا موضوع شکنجه این نو عروس خورد سال را مورد بررسی قرار داده و به صورت جدی پیگیری کند؛ اما گمان نمی رود این خواست ها و دستور ها به حقیقت بپیوندد. زیرا در سالهای گذشته نیزدر موارد مشابهی پرونده های  خشونت علیه زنان پیگیری نشده و عاملان آن بدون کیفر مانده اند. فعالان حقوق بشر در افغانستان می گویند؛ در ده سال گذشته عدم رسیدگی به پرونده های خشونت علیه زنان، موارد خشونت ونقض حقوق زنان را افزایش داده است.

هنگام عیادت مقامات دولتی در شفاخانه ی کابل؛ سحر گل جوان روی صندلی خرچ داری قرار داده شده بود ولی او حتا توان صحبت کردن را نداشت. سحر گل تلاش می کرد به بعضی از سوالات مقامات جواب دهد؛ اما او کلمات را به صورت ضد و نقیض ادا می کرد. از اینرو گمان می رود سحرگل از نگاه روانی به شدت آسیب دیده و امکان معالجه کاملش آنهم در افغانستان بعید از انتظار است.

قضیه خشونت با سحرگل به صورت گسترده در رسانه و محافل حقوق بشری افغانستان بازتاب پیدا کرده است. فعالان حقوق بشر که پیش از این نیز از نقض گسترده ی حقوق زنان در افغانستان و عمل کرد ضعیف دولت در قبال عاملان آن انتقاد کرده بودند؛ یکبار دیگر نگرانی شانرا از افزایش خشونت ها علیه زنان و بی میلی دولت در جهت رسیدگی به قضایای خشونت و نقض حقوق زنان اعلام نموده و خواهان رسیدگی جدی دولتی در قضایای خشونت علیه زنان شده اند.

نقض گسترده حقوق زنان

در ماه گذشته  ملل متحد در گزارشی از دولت افغانستان به دلیل "اجرای محدود" قانون محو خشونت علیه زنان انتقاد کرده بود. نظر به گزارش سازمان ملل متحد، از جمله 2299 مورد خشونت علیه زنان که در یک دوره زمانی بین ماه مارچ 2010 تا نیمه سال 2011 در افغانستان ثبت شده ، تنها به 26 درصد این موارد با در نظر داشت قانون محوخشونت علیه زنان، رسیدگی صورت گرفته است. در این گزارش همچنان به رسیدگی 7 درصدی مجازات عاملان خشونت علیه زنان توسط  دادگاه های افغانستان نیز اشاره شده است.


"قانون محو خشونت علیه زنان که در سال ۲۰۰۹ در افغانستان رسمیت پیدا کرد، حدود بیست مورد خشونت علیه زنان را از جمله ازدواج زیر سن قانونی، ازدواج اجباری، بد دادن (ازدواج برای حل منازعه) و زمینه سازی برای خودسوزی زنان را اعمال جرمی دانسته است. اعمالی چون تجاوز به عنف و ضرب و جرح زنان نیز جرم پنداشته شده و برای مرتکبین آن مجازات در نظر گرفته شده است".

کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان نیز خشونت علیه زنان را در شش ماه اول سال 2011 میلادی 1026 مورد گزارش داده است.  اما بازهم مسئولین این کمیسیون می گویند که در بسیاری از موارد زنان به دلیل ترس نمی توانند از خشونت های صورت گرفته علیه شان شکایت کنند. با این حال براساس گزارش موسسه بین المللی آکسفام  که در ماه اکتوبر سال جاری نشر شد، 87 در صد از زنان افغانستان خشونت های فزیکی، آزار جنسی و ازدواج اجباری را تجربه کرده اند.
مصونیت از مجازات
مصئونیت ازمجازات برای عاملان خشونت وتجاوز به زنان درافغانستان تقریبا به یک امر عادی تبدیل شده است، تحقیقات سازمانهای حقوق بشری نشان می دهد که 39% افراد متهم به تجاوز وخشونت؛ ازطرف اشخاص صاحب نفوذ وقدرتمند محلی مورد حمایت وپشتیبانی قرار می گیرند.    
                                                                                    
خلاء درنظام قضایی وپیروی ازقوانین سنتی وافراطی دربسیاری ازولایات افغانستان؛ روز به روز زن ستیزی را دراین کشور بیشتر ساخته است.

"ازسوی دیگر راه حل های رایج درجامعه قبیلوی افغانستان برای اصلاح تجاوز جنسی؛ ازدواج با متجاوز، دادن پول به خانواده قربانی، متهم کردن قربانی به زنای محصنه ویاهم کشتن آن برای پاک کردن توهین خانوادگی  است ."

خودکشی گزینه برای خلاصی از خشونت
خودکشی زنان برای خلاصی از خشونت وفرارازخانه برای رفتن به مدرسه، تنها گزینه ای است که زنان افغانستان به آن عادت کرده اند. نظر به گزارش نهاد های مدافع حقوق زن، خودکشی زنان در سال جاری به شکل نگران کننده ی افزایش یافته است.  مسئولین نهاد های مدافع حقوق زنان در ولایت هرات افغانستان می گویند؛ از گسترش خود کشی زنان در حوزه غرب کشور نگرانند. عزیزه خیر اندیش مسوول شبکه جامعه مدنی در هرات می گوید، ازبهار سال 1390 تا به حال در ولایت هرات 150 زن دست به خود کشی زده اند. به اساس گفته های خانم خیر اندیش از جمله 150 مورد 45 تن از آنها زندگی خود را از دست داده اند و بقیه در شفاخانه های این ولایت بستری شده اند.  خانم خیر اندیش می افزاید عدم پیگیری عاملین خشونت علیه زنان باعث شده تا موارد خشونات همچنان گسترش یابد. به گفته او عاملین 30 مورد قتل زنان در هرات تاکنون گرفتار نشده اند.

 او خشونت های خانوادگی، فقر، بیکاری، بیماری های روانی وبی سوادی را از عمده ترین عوامل خودکشی ها دانسته و می افزاید؛ برای ازبین بردن این معضل اجتماعی اقدامات جدی از سوی دولت ونهاد های مدافع حقوق زنان صورت نگرفته است.

تهدید، پرخاشگری فزیکی وقتل
تعقیب وتوهین درخیابانها، وتهمت وافترا برای ترور شخصیت زنان درجامعه ازمواردی است که هرزن افغانستانی که می خواهد درزندگی اجتماعی سهم داشته باشد، باآن روبروست. مینا  دانشجوی دانشگاه کابل که اکنون برای یک دوره آموزشی به اروپا آمده است می گوید؛ به دلیل پوشیدن لباس چندین بار توسط دانشجویان دانشکده ی شرعیات تهدید به مرگ شده است. او می افزاید یک بار که از دانشکده ادبیات بیرون شدم، چون باد شدید می وزید روسری ام کنار زده شد ولی قبل از آنکه روسری ام را درست کنم یکی از دانشجویان به من نزدیک شد و بامشتش بسویم نشانه گرفت و با صدای بلند داد زد " اگر بازهم اینطور ببینم با دستان خودم ترا خواهم کشت، اینجا کشور اسلامی است وباید حجاب را مراعات کنی". مینا می گوید به خاطر آزار و اذیت دانشجویان تند رو چندین بار به پلیس دانشگاه شکایت کرده است ولی پلیس به جای رسیدگی به شکایتش او را مقصر دانسته و روسپی خطاب کرده است.

خانم مینا می گوید زنان در محیط کار، درس و در خیابان همیشه مورد آزار و اذیت قرار می گیرند. او می گوید روزی به خاطر اینکه زود تر به دانشگاه برسم سوار تاکسی شدم ولی راننده بلافاصله موترش را کنار زد و به من دست اندازی کرد. او می گوید من آن روز  با تلاش زیاد خودم را از تاکسی بیرون کردم وبعد هرچه داد زدم کسی به من کمک نکرد. مینا می گوید در کابل زندگی برایش آزار دهنده است و هیچگاهی جرئت نمی کند به تنهایی در خیابانها آزادانه گردش کند.

خانم مینا می گوید؛ متاسفانه نهاد های دولتی وقضایی هم در افغانستان در بسیاری از موارد باعث صلب آزادی زنان شده اند. او می گوید یک زن در افغانستان وقتی مورد خشونت و آزار جنسی قرار می گیرد؛ اگر به نهاد های دولتی مراجعه کند؛ مورد پرخاشگری قرار می گیرد و یاهم بدون دلیل قانونی متهم دانسته شده و به زندان انداخته می شود. مینا به پرونده ی گلناز دختری که پس از گزارش کردن تجاوز یکی از بستگانش به او به دوازده سال حبس محکوم شد اشاره می کند و می گوید، مسئله گلناز یکی از موارد آشکار برای اثبات ادعای من است ولی در عین حال صد ها پرونده ی از این نوع تاهنوز مخفی مانده وکسی به آن توجه نکرده است.

گلناز که از طرف شوهر/ دختر/ عمویش مورد تجاوز قرار گرفته وحامله شده بود پس از گزارش دهی به پلیس باز داشت شد و پس از سه سال زندان نظر به تقاضای گسترده برای آزادی اش اخیرا با شرط اینکه با متجاوزش ازدواج کند، از بند رها شد. برای آزادی گلناز پنج هزار نفر طوماری را امضا کرده بودند.

دست آورد های اندک همراه با قربانی های فراوان
پس از سقوط رژیم طالبان که در آن زمان زنان افغانستان حتا اجازه بیرون شدن از خانه را نداشتند؛ زنان کوشش کردند تا در عرصه های مختلف حیات اجتماعی سهم فعالی داشته باشند. اما در طول این ده سال گرچند زنان به نحوی توانسته اند در بعضی موارد پیشترفت های داشته باشند؛ اما این سهم داشتن آنان نیز همواره توام با ترس و دادن قربانی بوده است. زیرا مردان افغانستان کوشیده اند با استفاده ی سوء از سنت های ناپسند رایج در جامعه، زنان را به زنجیر بکشند و در بسیاری از موارد حتا اجازه تصمیم گرفتن در باره سرنوشت شانرا نیز به آنها ندهند.

در طول سال جاری میلادی چندین زن در نقاط مختلف افغانستان توسط افراد مسلح و نیروهای طالبان سنگسار و یا تیرباران شده اند. در آخرین مورد به تاریخ (19 عقرب/ آبان) سال جاری افراد مسلح ناشناس یک زن را به همراه دختر جوانش  به جرم روسپی گری در شهر غزنی تیر باران کردند.

همچنان در سال گذشته افراد طالبان در ولایت بادغیس واقع در شمال غرب افغانستان یک زن چهل وهشت ساله را به جرم داشتن رابطه جنسی غیر مشروع به مرگ محکوم نموده ودر حضور مردم پس از زدن دوصد  ضربه شلاق به ضرب گلوله کشتند. یک هفته پس ازآن بازهم افراد طالبان یک زوج جوان را در ولسوالی امام صاحب ولایت قندوزسنگسار کردند.

البته اینها تنها گوشه ازحقایق پنهان وتراژدی های غمناک زنان افغانستان است که تاحال هیچ یک ازاین قتل ها تحت پیگرد قانونی قرار نگرفته اند.

0 نظرات شما: