۱ بهمن ۱۳۸۷

رئیس جمهور بی کفایت به زندگی ننگینش ادامه میدهد!



ازشروع حاکمیت رییس جمهور کرزی وتیم ناکامش مردم افغانستان بدترین شرایط را درتاریخ این کشور درهمه ی عرصه های زندگی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی تجربه نموده است.گرچند شروع حاکمیت کرزی پایان یک فصل تاریک درافغانستان بود که به همه مردم نوید خوشبختی وسعادت را میداد اما رفته رفته این امیدها را یخ بست ومردم دوباره به یک دوره خفقان ازنوع مدرن وسیستماتیک روبروگردیدند.اگردوره ی تاریک طالبان با دوران حاکمیت رییس جمهور کرزی به مقایسه گذاشته شود، بازهم دوره ی طالبان باهمه تاریکی هایش، مزایای خوبی هم برای مردم افغانستان داشته است. دردوران طالبان گرچند آزادی های فردی وجود نداشت، درعرصه سیاسی واجتماعی کشور یک مکانیزم خاص وقانونمند وجود نداشت ولی مردم عادی زندگی آرامی داشتند و به هیچ کسی تجاوز صورت نمیگرفت، احساس ناامنی وجود نداشت، یافتن کاروشغل برای هر متقاضی درتمامی نقاط کشور ممکن بود،قیم بازار تحت کنترول بود وگراف جرم وجنایت درپایین ترین سطح قرار داشت.حکومت کرزی باوجود اینکه باشعارآزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی، قانون مداری،اصلاحات وانکشاف شروع شد ولی درعمل هیچ یکی از این موادات تحقق نیافت وباگذشت هرروزمردم به چالش های جدیدی روبروگردید که درتاریخ افغانستان شاید نظیرنداشته است.
دراوایل امیدواری مردم به حدی بود که کرزی را پدرصلح درافغانستان لقب داده بودند اما این شخص هیچگاهی نتوانست یک ابتکار عمل ازخود نشان دهد وبرای مردم ثابت کند که میتواند به عنوان زعیم مملکت قابل اعتماد مردم باشد.دوران شروع حاکمیت کرزی که یک حکومت ائتلافی با ترکیب مافیای جهادی ودزدان کریوات داربود، درهمان روزهای اول ازمدیریت شخص کرزی خارج گردید.زیرااین دوره بارقابت های جنگ سالاران،انجیئو سالار ها واشخاص بانفوذ دیگری که درترکیب دولت قرار گرفته بودند آغازوهرکسی کوشش کرد برای بقای خویش گروپ های مشخصی را تشکیل داده ودرتقویت آن بکوشد،در دوران حکومت موقت، هر وزیر، والی وقوماندان تمام تلاشش دراین بود که پیش ازانکه دوره موقت به پایان میرسد برای خود یک زندگی مرفه ویک گروپ قویتری جمع وجور کند. که این خود یک هرج ومرجی خاصی را درداخل دستگاه حکومت ایجاد نمود . تخم بی اعتمادی دراین دوره کاشته شد وکم کم کابینه کرزی به لانه ی ازمارهای زخمی تبدیل گردید که این روند پس ازآن دردوران حکومت انتقالی رشد ودرزمان پس ازانتخابات ریاست جمهوری به حدی رسید که دیگر ازمهار وکنترول خارج گردیده است. ودست یافتن به یک راه حل درچنین شرایطی ازتوان شخص چون حامد کرزی خارج است. بدبختی ها ازکجا سرچشمه گرفت: 1_ اشتباهاتی که حامد کرزی ازشروع کارش مرتکب آن شد درقدم نخست اعتماد بیش ازحد او به جنگ سالاران وناقضین حقوق بشر بود که شاید کرزی فکرمیکرد این افراد ازپشتیبانی عده ی کثیری ازتوده ها برخوردار اند ومیتوانند درگسترش ساحه کنترول حکومت درقریه ها وقصبات کمک کنند،بااین کار دوباره درسراسر افغانستان یک حکومتی ازنوع ملوک الطوایفی راه اندازی گردیدکه ازکنترول دولت خارج بود هر نماینده قوم وقوماندان جهادی بااستفاده ازاین فرصت طبق خواست خودش تشکیلات ولایت ها و ولسوالی هارا تعیین مینمود واین امر دوباره فرصت تجاوز، ترور وخفقان را درسراسر کشور بوجود آورده ومردم را به جای اینکه بادولت هماهنگ سازد ازدولت دل سرد نمود درحالیکه مردم افغانستان منتظر بودند چی وقتی اجرای عدالت انتقالی توسط دولت درکشور شروع میشود تابه دست خود این جنایت کاران را که درطول دودهه هرچه خواستند برمردم روا داشتند محاکمه نمایند.ولی عکس امیدها به مرور زمان اعتماد ملی را ضعیف ساخته و فاصله بین ملت ودولت را بیشتر کرد. 2_ ضعف مدیریت دردستگاه حکومتی زمینه دخالت کشور های همسایه را در امور داخلی افغانستان مهیا ساخت. با دخالت این کشورها گروپ ها وحلقات خاصی فکری ، مذهبی وسیاسی درکشور تشکیل گردید که هرکدام آنها درمناطق خاص شروع به تبلیغ های ضد حکومتی نمودند وزمینه گسترش ناامنی را مهیا ساختند.که ازجمله این گروپ ها میتوان ازجنبش جوانان آزادی خواه که به حمایت همسایه غربی تشکیل شده وبیشتردرغرب افغانستان فعالیت دارد نام برد. برعلاوه کشورهای ایران وپاکستان دوهمسایه ی که همیشه سود خودرافقط درایجاد ناامنی وهرج ومرج درافغانستان جستجو میکنند توانستند باحلقات خاص در داخل پارلمان کشور ارتباط برقرار نموده وازطریق آنها درامور داخلی ا فغانستان نیز کنترول کامل داشته وحتی درتغیروتبدیل وزرا و مامورین بلند رتبه ی دولتی نقش داشته باشند. ا زسوی دیگر اداره حکومت به رهبری حامد کرزی یک اداره فاسد، منفعل ، بی برنامه وناکارآمد بوده ولکه ننگی درتاریخ سیاسی افغانستان به شمار میرود. کرزی بدون اینکه درفکر یک پالیسی درست برای اداره کشور باشد هرماه وهفیته به فرمایش افراد وگروه های خاصی؛ وزیر، والی وقوماندان های امنیتی را تبدیل وبعضا ازکاربرکنارمیکند. این امرباعث شده است هرپالیسی که توسط وزیر، والی وقوماندان سابق روی دست بوده وتاحدی پیشرفته است بدون اینکه مصارف ومدت زمان که روی همان طرح، پالیسی ویاپروژه مصرف شده است درنظرگرفته شود، توسط افراد که جدیدا تعیین میگردد کنارگذاشته شده وطرح جدیدی روی دست گرفته میشود.این تغیرتبدیل ها یک سردرگمی وبی برنامگی خاصی رادراداره کشور به وجود اورده و فرصت حیف ومیل، دارایی های عامه را مساعد ساخته ، فساد اداری، هرج ومرج، بی قانونی وچوروچپاول را افزایش میدهد، که خود یکی ازچالش های عمده دردستگاه حکومتی کرزی به شمار میرود.
3_ بریدن ازمجاهدین ولغزش به سوی افغان ملت ودرنهایت طالبان : بعداز پیروزی حامد کرزی درانتخابات ریاست جمهوری بافشارهای سیاسی که ازطرف حزب افغان ملت بالایش بود؛ دست پاچه وسراسیمه، وزرای که ازاحزاب جهادی نماینده گی مینمود را ازترکیب کابینه بیرون نمود وکوشش کرد درپست های مهم دولتی افرادی را منسوب کند که سابقه فعالیت درحزب افغان ملت داشته باشند. کرزی برای جاگزینی این افراد یک کمپاین بسیار وسیعی را درپارلمان کشور راه اندازی نموده بود ومبالغ هنگفتی را مصرف تحقق این هدف کرد. این کارعاجل وبدون یک برنامه درست سیاسی انجام گرفت و باعث شد همه قوماندان های جهادی یکباره احساس ترس نمایند، این احساس کم کم زمینه تشکیل یک جبهه مخالف حکومت را بوجود آورده وسران جهادی را که درطول چندین سال باهمدیگر جنگیده بودند به همدیگر نزدیک ساخت. پس ازاتحاد مجاهدین آنها ازترس اینکه مبادا ازطرف دولت غافلگیر وبه سیاه چالها انداخته شوند، کوشش نمودند دست به دامن کشور های بیگانه درازنموده وخودرادوباره تجهیزنمایند. بدون شک سفرهای سران مجاهدین به کشورهای چین، شوروی، ایران وکشورهای عربی موفقیت های زیادی برای آنها به ارمغان داشت. همچنان آنها توانستند درداخل کشور بااستفاده ازفضای بی اعتمادی که نسبت به دولت دربین مردم بوجود آمده بود تلبیغات گسترده ی را راه اندازی نماید، علاوه برآن وجود اشخاص باصلاحیت وشئونیست چون فاروق وردک اشرف غنی واحدی ها نظربه مفکوره فاشیستی که دارند کوشش کردند این دستگاه ضعیف را به یک اداره تک قطبی تبدیل نموده وهمه چیزرا به سوی پشتونیزه سازی سوق دهند که این روند حساسیت های زیادی را دربین دیگر اقوام نسبت به حکومت بوجود آورد. همچنان وجود این فضا باعث شد دوباره مردم به سران جهادی مراجعه نموده ورابطه ی خویش را باآنها دوباره برقرار نماید. زیرا همه ی اقلیت های قومی به این باور رسیدند که تنها این سران جهادی اند که میتوانند ازحقوق اقلیت قومی _اتنیکی شان دفاع نمایند. 4_ کرزی درنزدیک به هفت سال حضورش درکرسی ریاست جمهوری افغانستان هیچ گاهی یک تصمیم شخصی وقاطع درمورد حل سیاسی معضلات افغانستان نداشته است وهمیشه کارهایش ازطرف اشخاص وگروه های که اطرافش را احاطه نموده است به وی دکته شده است ضعف مدیریت کرزی ونداشتن آگاهی ازاتفاقات پیش آمده درطول دوران حاکمیتش همیشه سبب شده است گروه های مشخصی ازهمه منابع وامکانات دولت درضمینه اهداف گروهی خویش استفاده نموده وافغانستان را دوباره با وجود داشتن یک شرایط خوب برای رشدوترقی، به پرتگاه سقوط نزدیک کند. بطورمثال اگرکارکردهای انورالحق احدی که ازسال 2004 تاحال وزیرمالیه افغانستان بوده است را بررسی کنیم میبینیم که درطول پنج سال ازتمام امکانات این وزارت ودرکل ازتمام دارایی افغانستان بیشتر برای تبلیغات سیاسی حزب افغان ملت که شخص وزیررییس آن است استفاده شده است. اگرروزی ازوزارت مالیه دیدن کنید بیشتر به یک دفترکاری حزب افغان ملت میماند تاوزارت دارایی افغانستان. انورالحق احدی که درمدت پنج سال ملیونها دالرسرمایه ملی را بطور علنی اختلاس نموده است، همیشه به عنوان یک قوه فشار حکومت حامد کرزی را ازدرون تهدید میکند. او درهمه تصمیم گیری های مهم دولتی دست بازدارد وهیچ کاری بدون مشوره او انجام داده نمیشود. کرزی ازاحدی به عنوان بزرگترین دلال سیاسی اش همیشه میترسد وهیچ چاره ی هم دارد جزتحمل برای ادامه حیات سیاسی اش زیرا وی بااینکه براوضاع داخلی ازطریق اجینت های طالبانی وافغان ملیتی اش مسلط است، به عنوان سردسته انجیو سالاری درکشور به همه کانال های خارجی جا ومکان خوبی برایش فراهم کرده است که میتواند برای شخص رئیس جمهور خطرناک باشد. احدی چندی پیش وقتی کرزی میخواست یکی ازوالیان راکه ازاعضای حزبش بود به دلیل بی کفایتی ازوظیفه اش برکنار کند به شدت خشم گین شد وحتی اعلان استعفا کرد، خبراستعفای این دلال انجیو سالار کرزی را به شدت ترساند واو مجبور شد تاازتصمیم خود صرف نظرنموده ودوباره به دامن احدی پناه ببرد. براین اساس کرزی به عنوان رئیس جمهور هیچ صلاحیت کاری نداشته بلکه به عنوان یک سمبول بی خاصیت به زندگی ننگینش ادامه داده است او نمیداند که درزیرچپنش اژدهای خون خواری جا دارند که انسان میخورند وحیات نقض میکنند. دراین روزها که مخالفین دولت نزدیک به دو سوم خاک افغانستان را دراختیار دارند وطالبان به دروازه های کابل رسیده اند واضاع داخلی کابینه ی متزلزل کرزی نیزبه شدت نگران کننده است شخص کرزی تصمیم دارد دست به اصلاحات جدی درامور داخلی کشور بزند. رئیس جمهور ناکام باطمع دوباره این پست، درروزهای اخیرعمرحکومتش باردیگر میخواهد بانمایش گذاشتن اقدامات خورد وریزی که هیچگاهی به حقیقت نخواهد پیوست، مردم مظلوم وبی سواد کشور را تحمیق نماید زیرا حکومتش دراین روزها اززاویه های مختلف به نشانه رفته است وگرگ های بزرگی درکمین گاه ها ایستاده اند تا بایافتن چوچکترین شانسی اورا ببلعند. ازیک طرف دوران پنج ساله ی این رئیس جمهور منتخب وبی کفایت به پایان رسیده است وتمام وعده ونوید های چرب دوران انتخابات قبلی بدون عمل باقی ماند ه است وازسوی دیگراو بزرگترین حامی وپشتیبانش را که امریکا بود باانتخاب بارک اوباما به عنوان رئیس جمهور جدید ازدست داده است. رئیس جمهور کرزی درست درموقعیت قرار گرفته است که زمانی اولین رئیس جمهور افغانستان ، داود خان به آن روبرو شد ولی آن زمان بااین زمان خیلی تفاوت های زیادی داشت . کرزی دراین روزهای دشوار دست به دامن هرکسی خواهد زد تا ازاین مرحله حساس ومرگبار نجات یابد، افسوس که فرصت های طلایی برای این رئیس جمهورفیشنی دیگرازدست رفته است. وی باید خیلی وقت ازخواب خرگوشی بیدار میشد وباری به فرهادهای مظلومانی گوش فرامیداد که درطول زمامداری اش درزیرلگدهای گروپ های مافیایی دربارش جان دادند. حامدقندهاری خانه ی را که درمدت نزدیک به هشت سال خاشاک ریخته است میخواهد درآخرین روزهای عمرش پاک کند. اکنون زمان خانه تکانی نیست، اکنون باید کرزی منتظر روزی باشد که گژدم ها وعقرب های را که درطول دوران زمامداری اش پرورانده است کی وارد قصر گلخانه شده وصاحب بی تدبیرش را نیش میزند. این روزها وضعیت افغانستان به شدت نگران کننده است باهرکسی درکابل تماس میگیرم خبرهای بدی را میگویند. مردم وقتی درشهر قدم میزنند یک لحظه ی هم باورندارند زنده بمانند. نیروهای خارجی وحامی دستگاه فاسد حامد کرزی نیزازاین وضعیت به خوبی سوء استفاده میکنند دیگر ازمبارزه باتروریزم وطالب والقاعده خبری نیست وهمه مشغول حفریات مکانهای تاریخی وسرقت عابدات باستانی شده اند. اطرافیان رئیس جمهور نیزبه پایان دوره حکومت چور وچپاول می اندیشند وازهراس اینکه روزی ازاین جایگاه رانده خواهند شد درفکردزدیدن و ذخیره کردن برای فردای شان هستند. بانی وبادار هم درامریکا شکست خورده است وجایش را شخصی ازنژاد مظلوم وسیاه پوست گرفته است که شاید دیگر باسرنوشت وتاریخ که دارد درکنار مظلومین قرار گیرد. اوباری قبل ازپیروزی اش درانتخابات نیزدرسفری به افغانستان حکومت کرزی را یک اداره ی ضعیف وبی کفایت خوانده بود ومعاونش آقای جوبایدن نیزدرسفرخود به افغانستان سخنان اورا تکرار نموده وحتی درارگ ریاست جمهوری باشخص کرزی به دلیل بی کفایتی اش درگیری لفظی نموده بود. گرچند بارک اوباما باوجود تاریخ وسرنوشت تحقیرومظلومیت نماینده ی یک ابرقدرت خون خوار وبزرگ است که هدفش جزاندوختن سرمایه ازوجود جنگ وغارت نفت وگاز چیزی دیگری نیست باید منتظرماند تاگذشت روزگار این را ثابت کند. اکنون زمان آن فرارسیده است که مردم باید زنگهای خطری که ازچهارسو شروع به نواختن نموده است را بشنوند ودیگر نگذارند بیش ازاین ازاحساسات پاک شان استفاده شوند، سمبول ومترسک های مکار را بشناسند وباچشم بازبه انتخابات ریاست جمهوری آینده بروند تادیگرهیچ خائن ووطن فروش وخون خواری نتواند باشعارهای عوام فریبانه اش باعث تحمیق آنها شوند. ازتجربه های این سالهای تلخ ودشوار که هرکوچه پس کوچه شهرها وهردره از قریه وقصبه افغانستان را به حمام خون وقتله گاه انسانهای مظلوم تبدیل کرده است باید عبرت گرفت تادیگر هیچ زمانی خلیلی ها ومسعود ها واشخاص خائن دیگر نماینده گی ازیک قوم وملت را نتواند.آگاه باشید اعمال فشار دراین روزها به اندازه ی رسیده است تابرای پوشاندن حقایق، این دستگاه خائن ومذدور به بهانه های مختلف رسانه های خبری را مورد سوال قرار دهد وخبرنگاران را راهی زندانها نماید. بیاییدکمی به سرنوشت ودربدری خود فکر کنید، دیگر زمان احساسات به پایان رسیده است حال زمان تفکر واندیشیدن است تاکی به این خائنین اجازه میدهید برگرده شما سوار باشد وازاحساسات پاک شمابه گونه های مختلف استفاده سیاسی کنند وکسانی هم ازساده لوحی شما برای تان زیارت وعلم مبارک درست کند وملیونها پول ازشما اخاذی کند. اگر واقعن خودرا دینی ومذهبی فکر میکنید، خدا هم گفته است: هرگزسرنوشت قومی را تغییر نخواهم داد تاخود آنها سرنوشت شانرا تغییر ندهند. به امید روزی که همه ی شهروندان کشورم درحل مشکلات شان ازعقل ومنطق خویش استفاده نمایند نه ازتوب وتفنگ.

0 نظرات شما: