۲ فروردین ۱۳۸۹

رسید مـــژده گل

رونق عهـــد شبابست دگــر بوستان را /  میرسد مـــژده گل بلبل خوش الحان را
ای صبا گر به جوانان چمـن بـاز رسی  خدمت ما برسان سرو گل ریحـــان را

عید نوروز مبارک باشد.

وقتی بهار می آید وهوا گرم می شود من میترسم، چون بادهای جنوب شروع به وزیدن میکند ودشت ها دشت افیون در سرزمینم گل میکند. بادهای جنوب که میوزد صدها خیل ازساتور به دستان به بوم وبر سرازیر میشود و جشن وعید را با خون وانفجار به ماتم وعزا تبدیل میکند.  من ازاین فصل خاطره خوبی ندارم. اما بازهم باید امید وار بود وتلاش کرد. من باتمام ناامیدی هایم خصوصا دراین روزها که عده ای ازساتور به دستان به کمک برادران شان به کابل وارد شده اند، آنانیکه هجده سال پیش کابل را به حمام خون تبدیل نمودند، آنانیکه روزانه حداقل سه بار کابل را راکت باران میکردند وآنانیکه 65000 انسان کابلی را فقط به خاطر رسیدن به قدرت کشتند، نکند بازهم قلب کشورم را نشانه رفته باشند.  من ازبهار میترسم خصوصا امسال که قبل ازشروع آن پارلمان کشور وکسانی ازطرف شهروندان هم میهنم به حیث نماینده ومدافع حقوق آنها تعیین گردیده اند؛ خون ده ها هزار انسان بی گناه را به گرگ های آدم خوار بخشیدند. حال بیشتر میترسم چون میبینم هیچ چیزی درکشورم به جای خودش نیست وفقط ،  زر و زور وتزویر است که آنجا حاکمیت میکند.  ولی بازهم به هموطنانم باور دارم که دیگر همه چیز را دانسته اند.  من باکمال بی باوری بازهم آرزومندم سال نوبرای همه واقعن نو وسبزباشد.  امید وارم سال نو، سال پرازخوشی ، شادکامی، صلح وصفا وصمیمیت برای همه مردم دنیا وخصوصا مردم رنجدیده ای افغانستان عزیز باشد. آرزومندیم دیگه سالهای قبل تکرار نشود. امید وارم درسال نو خورشیدی همه ی هموطنانم دست به دست هم دهند وهمگی به اتفاق هم ودرکنار هم ، درپاک سازی کشور ازغمها، دردها ومصیبت ها تلاش نمایند.

به عنوان تحفه نوروزی 


0 نظرات شما: